گاردین نگاشته است که ملاقات اولی در ماه سپتامبر در اوج جنگهای تابستانی صورت گرفت و ملاقات دومی هم در ماه اکتبر و آن هم در روزهایی که کندز جنگ شدیدی را تجربه میکرد. یک نمایندهی طالبان در گفتگو با یکی از رسانهها، این خبر روزنامهی گاردین را رد کرده است، اما با آن همه بعید نیست که این ملاقات صورت گرفته باشد. در وضعیتی که گروه طالبان در میدانهای نبرد مشغول جنگ هستند و رهبران این گروه شعارهای جنگی میدهند، نباید انتظار داشته باشیم که سخنگویان این گروه مذاکرات محرمانه نمایندگانشان با مقامات حکومت افغانستان را تایید کنند. در تاریخ سه دههی اخیر افغانستان، بارها اتفاق افتاده است که دراوج جنگها، طرفهای درگیر با همدیگر محرمانه مذاکره کردهاند. اسناد نشان میدهد در سالهای حاکمیت دکتر نجیب، کابل با سران و نمایندگان برخی از گروهها مذاکرات محرمانه انجام داده بود. در سالهای ۱۹۹۷و ۱۹۹۸ هم جبهه متحد ضد طالبان با نمایندگان این گروه در سوییس مذاکره کرده بود. از آنجایی که در آن سالها فناوری اطلاعات پیشرفته نبود، این مذاکرات محرمانه میماند. اما حالا سیطرهی فناوری اطلاعات بر زندگی، وضعیتی را شکل داده است که هیچ چیزی محرمانه نمیماند. گاردین از قول منابعش در حکومت افغانستان و گروه طالبان، ملاقاتهای محرمانهی نمایندگان طالبان و ارگ را افشا کرده است. از آنجایی که گاردین یک رسانهی معتبر غربی است نمیتوان به سادگی حکم کرد اتاق خبر این روزنامه شکار شایعه شده باشد. حکومت وحدت ملی تلاش دارد که با میانجیگری قطر و مراجع غیرپاکستانی دیگر، با طالبان وارد مذاکره شود. اشتباه بسیاری از مقامات دولتی این است که تلاش برای مذاکره با طالبان، از مجرای پاکستان سبب شده است که رهبران این گروه احساس حقارت کنند. این مقامات دولتی به این باورند که اگر طالبان از مجرای پاکستان پای میز مذاکره با دولت افغانستان بنشینند، شکست تبلیغاتی بزرگی میخورند و صفوف این گروه که متشکل از نوجوانان مدرسه ایدئولوژیزده است، باور میکنند که رهبران آنان در کنترل پاکستانند. این عده از مقامات دولتی از همان روزهایی که نشستهای چهارجانبه در اسلامآباد به نتیجه نرسید، در تلاش هستند تا از طریق مراجع غیرپاکستانی با طالبان تماس بگیرند. شاید مذاکرات محرمانهی نمایندگان طالبان با رییس سازمان امنیت ملی افغانستان، در نتیجه تلاشهای همین مقامات دولتی اتفاق افتاده باشد. هیچ بعید نیست که قطر و برخی از مراجع عربی این مذاکرات را میانجیگری کرده باشند. روابط حکومت وحدت ملی با قطر و عربستان خیلی دوستانه است. همین حالا رییس اجرایی در ریاض به سر میبرد و رییسجمهور هم از زمان روی کارآمدنش چندین بار بهعربستان و حداقل یکبار هم به قطر مسافرت کرده است. بنابراین کاملاً محتمل است که گروه طالبان، با میانجیگری دولتهای عربی وارد مذاکرات محرمانه و ابتدایی با حکومت افغانستان شده باشد. هر زمانی که خبر مذاکرهی محرمانه میان نمایندگان حکومت و گروه طالبان، منتشر میشود، یک سری امیدواریهای کاذب برای رسیدن به صلح ایجاد میشود. عدهای هم به عمد تلاش میکنند تا انتظارات بیجا در افکارعمومی خلق کنند، اما نباید واقعیتها را نادیده بگیریم. شروع مذاکرات محرمانه و ابتدایی به معنی این نیست که یک گفتگوی جدی بین طالبان و دولت افغانستان به راه افتاده است. مذاکرات ابتدایی برای این است که دو طرف مواضع همدیگر را بشنوند و ارزیابی کنند که آیا میتوانند به مذاکره ادامه بدهند یا نه؟ تا زمانی که دو طرف از مذاکرات محرمانه و ابتدایی عبور کنند، زمان زیادی صرف میشود. واقعیت تلخ دیگر این است که همیشه و در هر جنگی، شروع مذاکرات ابتدایی همزمان با تشدید جنگ است. هر جناحی که در جنگ دست بالا داشته باشد، میتواند از موضع برتر در میز مذاکره حرف بزند. شاید به همین دلیل بود که گروه طالبان، در ماههای سپتامبر و اکتبر جنگ را تشدید کردند. حتماً آنان میخواستند که یک شهر را تصرف کنند و از موضع قدرت با حکومت وارد مذاکره شوند. اما نیروهای امنیتی توانستند که در برابر آنان مقاومت کنند. برای اینکه انتظار کاذب ایجاد نشود، روزنامهنگاران و رسانهها باید برخی از واقعیتها را به افکارعمومی بگویند. واقعیت مهم و انکارناپذیر این است که تا زمانی که در افکار طالبان تغییر نیاید، هیچ نوع توافق سیاسی با این گروه ممکن نیست. گروه طالبان در حالحاضر خودشان را امارت میخوانند و رهبرشان را امیرالمومنین. امیرالمومنین، یعنی فرمانده تمام مسلمانان. این نشان میدهد که گروه طالبان، هنوز به جمهوریت و سیاست رقابتی باور ندارد و فکر میکند که یک امپراطوری است و باید قلمروش را گسترش دهد. سخنگوهای طالبان در برخی از مجالس گفتهاند که آنان دیگر انحصار قدرت را نمیخواهند، اما در وضعیتی که رهبر گروه طالبان امیرالمومنین لقب دارد، باور به این ادعا دشوار است. گروه طالبان علاوه براینکه رهبرش را امیرالمومنین میخواند، با جهادیسم بینالمللی نیز رابطه دارد و ایمنالظواهری رهبر القاعده با رهبر طالبان، بیعت کرده است. این نشان میدهد که طالبان غرق توهمات ایدئولوژیک خود هستند. ایدئولوژی امارت و بیعت و تداوم رابطه با جهادیسم جهانی، هیچ وجه مشترکی بین طالبان، جمهوریت و نظام دولتی افغانستان باقی نمیگذارد. کسی که خودش را امیرالمومنین میخواند و برای خود مشروعیت دینی قائل است، از دیگران فقط بیعت و اطاعت میخواهد، نه توافق سیاسی و شرکت در انتخابات. بنابراین تا زمانی که گروه طالبان از درون دچار تحول فکری ژرف نشود، توافق سیاسی با این گروه امکان ندارد و هرنوع مذاکرهای، ولو هر قدر هم که پیش برود، به شکست میانجامد. گروهی که امیرالمومنین و توهم امارت دارد، از مذاکرات فقط برای فریب طرف دیگر استفاده میکند. واقعیت دیگر این است که هرجنگی وقتی به مذاکره میانجامد که طرفهای درگیر، به بنبست نظامی اذعان کنند. تا زمانی که گروههای درگیر نپذیرند که جنگ راه پیروزی نیست، مذاکرهی جدیدی شروع نخواهد شد. امروز طرف دولت افغانستان و ناتو پذیرفته است که جنگ به بنبست رسیده است. چند هفته پیش ژنرال دانفورد، فرمانده نیروهای آمریکایی گفت که جنگ افغانستان به بنبست رسیده است. اما طرف طالبان، این واقعیت را قبول ندارد. گروه طالبان تصور میکند که میتواند به پیروزی نظامی برسد. هیچیک از رهبران طالبان تا به حال نگفتهاند که آنان به پیروزی نظامی باور ندارند. رهبران طالبان مانند جنگجویان این گروه با شور ایدئولوژیک سخن میگویند و از پیروزی قریبالوقوع خود خبر میدهند. تازمانی که طالبان بنبست نظامی را درک نکنند، وارد گفتگوهای جدی با کابل نمیشوند. بنابراین باید درک کنیم که احتمال شکست مذاکرات قطر بیشتر از تدوام آن است.