افغانستان من

اخبار مربوط به افغانستان

افغانستان من

اخبار مربوط به افغانستان

ضرورت همکاری منطقه‎ایی برای دست یابی به صلح در افغانستان

ثبات سیاسی و اقتصادی، دست یابی به صلح، توسعه اجتماعی و فرهنگی و قدرتمند شدن دولت در افغانستان ضرورت جدی به همکاری منطقه ‎ای دارد.

افغانستان در چند دهه گذشته میدان بازی و رقابت کشورها بوده است. به دیگر سخن، افغانستان میدان جنگ نیابتی کشورهای منطقه بوده است. از این جهت، بدون همکاری کشورهای بین المللی و منطقه ‎ای در افغانستان امکان رسیدن به صلح، ثبات سیاسی و اقتصادی، توسعه اجتماعی و فرهنگی و قدرتمند نمودن دولت امکان پذیر نیست.
اشغال افغانستان توسط قشون سرخ شوروی منجر به تحریک محافظه کاران در افغانستان شد. محافظه کاران با نیروهای حکومت کمونیستی و قشون سرخ شوروی وارد منازعه و خشونت مسلحانه شدند. خشونت ‎ و جنگ اذهان کشورهای مختلف را به خود جلب کرد. آمریکا به عنوان یک قطب قدرت جهانی کمک های مالی و تسلیحاتی خود را از طریق پاکستان به مجاهدین رساند. عربستان سعودی، ایران و پاکستان نیز سهم قابل توجه در جنگ مردم افغانستان با قشون سرخ شوروی گرفت. هر یک از این کشورها به گروه ‎های جهادی در افغانستان کمک مالی و تسلیحاتی می نمود. کمک ‎های کشورهای منطقه و آمریکا و قربانی های مردم باعث شکست قشون سرخ شوروی شد. در نهایت، قشون سرخ شوروی تصمیم خروج از افغانستان را گرفت.
در فردای خروج نیروهای شوروی از افغانستان بازی های کشورهای منطقه شروع شد. پاکستان در صدد آن بود تا یک پشتون زعیم و حاکم سیاسی باشد تا بتواند از منافع این کشور حمایت کند. در جانب مقابل هند و ایران به دنبال حمایت از تاجیک ها بود. رویکرد متفاوت کشورهای منطقه در قبال افغانستان منجر به جنگ داخلی شدید شد. این جنگ ها تا سقوط امارت اسلامی طالبان به شکل خشونت آمیز آن و به صورت علنی ادامه داشت.
پس از سقوط امارت اسلامی طالبان یک اجماع بین المللی و تا حدودی منطقه ای در مورد افغانستان شکل گرفت. کشورهای بین الملل و کشورهای منطقه متعهد به همکاری در بازسازی افغانستان و مبارزه با تروریسم شد. با این حال، در سال های بعد بسیاری از کشورها بازی دوگانه را در پیش گرفتند. آنچه باعث شد که کشورهای منطقه بازی دوگانه را در پیش گیرند چند مسئله بود.
اول؛ مهمترین مسئله فقدان استراتژی دراز مدت ایالات متحده آمریکا در افغانستان بود. بعد از گذشت چند سال، کشورهای منطقه به این باور رسیدند که ایالات متحده آمریکا حضور طولانی مدت در افغانستان نخواهد داشت. همین مسئله باعث شد که این کشورها روابط خود را با گروه های شورشی حفظ کند و به این گروه ها پناه، تجهیزات و امکانات جنگی بدهد تا علیه نیروهای امنیتی کشور بجنگد.
دوم؛ تنش های که میان کشورهای منطقه وجود داشت لاینحل باقی ماند. به عنوان مثال؛ تنش میان هند و پاکستان بر سر مسئله کشمیر همچنان پابرجا باقی مانده است. این تنش باعث شده است که این دو کشور جنگ نیابتی خود را در افغانستان دنبال نماید. این یک واقعیت است که تنش دو کشور بر اوضاع افغانستان تأثیر می گذارد. ممکن است مقامات حکومت کابل و جامعه جهانی به آن اهمیت آن چنانی ندهد اما، این یک مسئله انکارناپذیر است. رئیس جمهور جنگ افغانستان را تحمیلی و از سوی کشورهای همسایه افغانستان می داند. اما به معضل کشمیر میان هند و پاکستان و تأثیر آن بر اوضاع افغانستان اشاره ننموده است. بنابراین، بهبود وضعیت افغانستان ضرورت به آن دارد که هند و پاکستان تنش های خود را به خاک افغانستان نکشاند و در زمینه صلح و ثبات در افغانستان همکاری نماید.
سوم؛ بی ثباتی سیاست خارجی افغانستان؛ از زمان شکل گیری پاکستان تا کنون هند و پاکستان سه بار وارد جنگ تمام عیار و مسلحانه شده اند. این دشمنی و روابط خصمانه پاکستان را وادار نموده است تا برای خود حیات خلوت تعریف نماید. پاکستان در صدد آن است تا در کابل حکومت وجود داشته باشد که همسو با اسلام آباد باشد و در مواقع خطر پاکستان بتواند از خاک افغانستان به عنوان عقبه استراتژیک استفاده نماید. هند نیز در صدد آن است تا با گسترش نفوذ خود در افغانستان پاکستان را محاصره نماید. در این میان اما، سیاست خارجی ما همواره بی ثبات بوده است. سیاست خارجی قادر نشده است رویکرد دو کشور در قبال افغانستان را تغییر دهد. نه تنها قادر به تغییر سیاست دو کشور نشده است بلکه حتی قادر به رفع نگرانی پاکستان نیز نشده است. سیاست خارجی کشور بیشتر محرک کننده پاکستان و دیگر کشورهای منطقه بوده است.
از جانب دیگر، کشورهای همانند ایران و چین نیز رویکرد مثبت در قبال افغانستان امن و با ثبات ندارد. چین به عنوان یک کشور قدرتمند اقتصادی همواره از افغانستان ناامن سود جسته است. این کشور به دنبال منابع طبیعی ارزان بوده است. افغانستان ناامن با منابع سرشار تا این جای کار خوب توانسته است به این نیازمندی چین پاسخگو باشد. زیرا، با گسترش ناامنی منابع کشور به شکل قاچاق به این کشور می رود و این کشور با نرخ ارزان و پایین آن را به دست می آورد. ایران در طرف دیگر، روابط خصمانه با کشورهای غرب داشت. برای سال های متمادی از سوی کشورهای غربی تحریم بود. افغانستان بازار سیاه برای این کشور بود تا بتواند اجناس خود را به فروش برساند و هم تجهیزات مورد نیاز خود را تأمین کند. در عین حال، این کشور نیز با گروه های شورشی روابط خود را حفظ نموده است تا از طریق این گروه ها بتواند از منافع خود دفاع کند. نمونه آن روابط این کشور با گروه طالبان برای مبارزه علیه داعش است. وقتی این کشور از دو گزینه حکومت و گروه طالبان گزینه دوم را بر می گزیند نشان می دهد که این کشور نیز منافع خود را در ناامنی و بی ثباتی در افغانستان می بیند.
کشورهای عربی نیز تا هنوز کمک های مالی خود را به گروه های شورشی قطع ننموده است. این کشورها همچنان بر این باور است که مردم افغانستان علیه نیروهای بین المللی جهاد می کند. در واقع، کشورهای حوزه خلیج از سال های نخست تا کنون تجهیزات گروه های شورشی را تأمین نموده است. بخش از تجهیزات با کمک این کشورها و پاکستان تأمین شده است و بخش از تجهیزات گروه های شورشی با پول تریاک از این کشورها خریداری شده است.
با توجه به آن چه گفته شد ثبات و امنیت و دست یابی به صلح پایدار بدون همکاری کشورهای منطقه به خصوص پاکستان، هند، ایران و چین و کشورهای حوزه خلیج امکان پذیر نیست. پاکستان و هند باید به توافق برسند که دامنه تنش خود را به افغانستان نکشاند. ایران و چین نباید به دنبال بازار سیاه و منابع قاچاق ارزان باشد. کشورهای حوزه خلیج نیز در پی مسئله جهاد نباشد. تغییر رویکرد این کشورها و همکاری شان در مسئله افغانستان در نهایت منجر به یک افغانستان با ثبات، امنیت خواهد شد. با این حال، بخش مهم از مسئله بر می گردد به سیاست خارجی کشور در تغییر رویکرد این کشورها نسبت به افغانستان.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.