سخنگوهای ریاست اجراییه گفتهاند دکتر عبداله برای دیدار با رییسجمهور آمادگی دارد، با این وجود، ارگ دلیل لغو نشست رییسجمهور با رییس اجرایی را توضیح نداده است. رییس اجرایی حکومت وحدت ملی پنجشنبه هفته گذشته گفت: از چندماه پیش غنی حاضر نیست تن به ملاقات بدهد و بر سر مسایل مهم کشور با من گفتگو کند. چرا غنی از نشست با عبداله امتناع میورزد؟ آنچه را رییس اجرایی میخواهد با غنی در میان بگذارد، موافقتنامهی سیاسی تشکیل حکومت وحدت ملی است که تاکنون عملی نشده است. دکتر عبداله میگوید طی این مدت با صبر و حوصله و با تحمل انتقادات مردم، منتظر اقدامات رییسجمهور بوده است، اما صبر او از طرف غنی نادیده گرفته شده است. تنش میان ارگ و اجراییه سبب شده است تا عبداله بهطور ضمنی غنی را متهم به بیحوصلگی و حرفنشنوی کند. صرفنظر از اینکه چه نیّتی در پس اظهارات دکتر عبداله نهفته است، آنچه را رییس اجراییه میگوید بازتابدهندهی نارضایتیهای گسترده مردم نیز هست. با توجه به اینکه دکتر عبداله خود همکار حکومت است و به میزان سهم خود در قدرت، مسئول، مقصر و پاسخگوی مشکلات موجود مردم است. در حالحاضر، رییس اجرایی حکومت بیآنکه به نقش خود در حکومت پیببرد یا به نارساییها اذعان کند، مثل مردم از حکومت و ارگ شاکی است. این نیز مسئولانه است تا یک مقام بلندپایه حکومتی با مردم هم صدا شود. چشمها اکنون به ارگ دوخته شده است. نزدیک به دوسال این احساس در افکارعمومی شکلگرفت که گویا حکومت به مردم پاسخگو نیست. از زمان شکلگیری این حکومت تا امروز، هیچ مقام حکومتی به نگرانیهای مردم پاسخ قانعکنندهای نداده است. مشاور امنیت ملی غنی متهم به همکاری با داعش شد، حکومت نتوانست رفع اتهام کند. وزیر مرزها تفاهمنامه دندغوری با طالبان را امضا کرد و بغلان ناامن شد، حکومت در این رابطه هم پاسخ نداد. مسئول اطلاعات طالبان با خودروی فرمانده امنیت میدان وردک دستگیر شد، حکومت به مردم پاسخ نداد. ادارات دولتی بیش از هر زمانی از مردم عوام پاکسازی شد و به قوم خاصی تعلق گرفت و افراد نزدیک به غنی آن را در میان خود تقسیم کردند. این مقرریها و انتصابات نه حامل شایستهسالاری بود و نه در استخدامها قانون مدنظر قرار گرفت، بدون آنکه پاسخ یابد، سرپوشیده ماند. درحالیکه همه این اتفاقهای ناگوار یکی پس از دیگری اتفاق افتاد، رییس اجراییه به هیچ کدام اعتراض جدی نکرد و صلاحیتها و صلابت خودش را فراموش کرد. درحالیکه رییس اجراییه بر اساس توافقنامه سیاسی تشکیل حکومت وحدت ملی معرف و شریک پنجاه درصد قدرت بود، این قدرت را طی دوسال گذشته یکی پی دیگری به رقیب دوران انتخاباتش واگذار کرد و اکنون در ساختار حکومت وحدت ملی تنها و بیقدرت است. اشرف غنی در سهم پنجاه درصدی خود بیشتر افرادی را در ساختار قدرت سهیم کرد که تواناییهایی بیشتر از افراد و مقاماتی دارند که عبداله عبداله معرفی کرده است. ناتوانی ریاست اجراییه در معرفی افراد شایستهتر، باعث شد که وزرای تیم اصلاحات در حاشیه و گوشههای ساختار حکومت بمانند و این تیم چهرههای تأثیرگذار کمتری در حکومت داشته باشد. افزون بر اینکه عبداله عبداله سهم پنجاه درصدی تیمش را به مرور زمان باخت و به تیم رقیب واگذار کرد، در عمل نیز مانند غنی تعهدات حکومت وحدت ملی را فراموش کرد و در دوسال گذشته هیچیک از تعهدات کلان حکومت وحدت ملی اجرایی و عملی نشد. اگر غنی تمایلی به اجرای این تعهدات نداشت، عبداله نیز همت و جسارت تقاضای عملی شدن این تعهدات را نداشت. ناتوانی و کمرویی او در طلب تعهدات از رییسجمهور باعث شد که از یک طرف در حکومت فاقد صلاحیت شود و از سوی دیگر در میان مردم نمونهای از یک سیاستمدار بیتعهد و ناشایسته. سکوت رییس اجراییه در برابر تخلافات و فزونخواهیهای سیاسی ریاستجمهوری باعث شد که رییسجمهور از یک طرف قدرت را در قبضه خودش درآورد و از سوی دیگر دستوپای ریاست اجراییه و همسویان او در حکومت را ببندد. نتیجه اینکه، ناتوانی عبداله در طلب سهم و صلاحیتش باعث شده که اشرف غنی حتی مجالی برای دیدار او ندهد و بهرغم تهدیدات و تندگویی رییس اجراییه، حاضر به دیدار با او نشود.