فساد تجلیِ نوعِ از رفتار مقام های دولتی(خواه سیاستمداران و مدیران عالی سازمان دولتی و خواه مدیران میانی و عملیاتی – رده پایین) است که درآن، به طور نادرست و غیر قانونی با سوء استفاده از قدرت عمومی محول شده به آن ها، خود و نزدیکانشان را غنی می سازند. بنابراین، فساد به صورت کلی به عبور یا دَور زدن مدیران از قوانین و مقررات اداری اشاره می کند؛ ممکن است دور زدن قوانین و مقررات به منظور استخدام خویشاوندان و فامیل یا دوستان و رفقای نزدیک و یا دریافت رشوة هنگفت جهت انجام دادن امور مردم و ارباب رجوعباشد.
حکومت در طول پانزده سال شعارهای کلان مبنی بر مبارزة جدی در برابر فساد داده و تعهدهای کلان به مردم و جامعة جهانی به عنوان کمک کنندگان مالی سپرده است. در سه دور انتخابات ریاست جمهوری که برگزار شده است، فساد به عنوان یکی از مسایل جدی مبتلابه مطرح شده و نامزدها وعده هایِ جدیِ به مردم داده و مدعی شده اند که برنامه های مهم در این زمینه و عرصه روی دست دارند که در صورت برنده شدن اجرایی خواهند کرد. اما، علی رغم اقدام ها و تلاش های که صورت گرفته، می گیرد و خواهد گرفت، مبارزة چندان جدی صورت نگرفته است. به عبارت دیگر نتیجة ملموس و عینی به چشم نمی آید. با این که پس از تشکیل حکومت وحدت ملی متهمان پروندة کابل بانک محاکمه شده و به زندان انداخته شده اند، اما گفته می شود که برخی از متهمان اصلی تر و جدی تر این پرونده، از معرکه دور مانده اند. همچنین در سایر اداره ها و سازمان های دولتی، فساد در عرصه های مختلف بیداد می کند. پس، یک جای کار می لنگد. چرا تلاش های مبارزه با فساد نتیجه بخش نیست؟.
اول) فساد اداری خاکستری شده است
فساد با همة انواع و گونه های اش از نظر همه محکوم و مذموم است. اما نوع بی تفاوتی در برابر آن وجود داشته و در مواقع بندش امور، همه دست به آن زده و به عبارتی مرتکب می شوند. همة مردم رشوه دادن و رشوه گرفتن را محکوم می کنند، اما زمان که امور اداری خود شان در ادارة بندش کند و یا این که بخواهند سرعت ببخشند، به راحتی و به سادگی به کارمندان دولتی پیشنهاد رشوه می کنند. همه واسطه گرایی و «باند بازی» را محکوم می کنند، اما زمان که خود شان بخواهند در جایی مقرر شوند، به راحتی و به سادگی دنبال واسطه بوده و تلاش می کنند با اعمال فشار؛ تماس گرفتن مقام های عالی و یا تشریف آوریِ جناب نمایندة مجلس استخدام شوند و یا امورات دیگری را انجام دهند و..... بنابراین، اکنون فساد در جامعه به پدیدة خاکستری رنگ تبدیل شده است. با این که همه آن را محکوم می کنند، در موردش سخن زده و هیاهو بر پا می کنند، اما نوع بی تفاوتی در برابر این پدیده وجود داشته و همه به گونة آن را انجام می دهند. در این وضعیت است که بخش کنترل یک وزارت خانه جهت تایید سفریه های کارمندان به راحتی پیشنهاد رشوه می کند، کارمندان می پردازد و خود شان هم ریگی در کفش دارند.
دوم) فساد سازمان یافته و نظام مند است
در این وضعیت فساد پیشگان زنجیرة ارتباطی را بین هم تشکیل داده و از ارائه اطلاعات در مورد یک دیگر پرهیز می کنند. رشوه دهندگان می دانند که در فلان سازمان دولتی باید به کی یا کی ها پول پرداخت کنند تا از گردنه عبور نمایند. متاسفانه نمایندگان مجلس را هم می توان در این دسته بندی جای داد. وقت که نامزد وزیران جهت کسب رای اعتماد به مجلس می روند یا استیضاح شده و می خواهند رای مجدد بستانند، می دانند که به کی یا کی ها پول پرداخت کنند تا او به همة نمایندگان هم کاسه اش توزیع کند. در سازمان های اجرایی نیز وضعیت به همین منوال است. وقت یک مدیر یا رییس تخلف می کند، تخلفات و فساد او توسط مقام مافوق نادیده گرفته می شود و یا در مواقع حساس مورد حمایت قرار می گیرد.
سوم) فساد در سطح کلان و خرد است
فساد مدیران عالی و میانی یک سازمان را فساد کلان و فساد مدیران عملیاتی و پایین رتبه را فساد خرد می نامند. متاسفانه در دستگاه دولت هردوی این دو به گونة وفور دیده می شود. اگر تمام دستگاه دولت را به عنوان یک سازمان فرض کنیم مدیران عالی، میانی و عملیاتی دست های شان در کاسة فساد و رشوه و یا فساد اجتماعی و سیاسی چرب بوده است و یا اگر به صورت ریزتر و کوچک تر وزارت خانه ها را بررسی کنیم که در این صورت وزیر مدیر عالی خواهد بود، فساد به گونة وجود دارد.
به هرصورت بحث را که این نوشتة موجز می خواهد مطرح نماید این است که حکومت بایستی برنامة جامع و استراتژیک و در پرتو آن برنامة عملیاتی و اجرایی را تدوین کرده و در این عرصه به منصه اجرا بگذارد. به قول آقای اشرف غنی برنامة منظم و منسجم در این عرصه ضرورت است.
بنابراین، پیشنهادهای نوشتة حاضر این است که:
اول) مبارزة فرهنگی
برای این که پدیدة فساد از حالت خاکستری و عادی خارج شود، بایستی مبارزة جدی فرهنگی در این زمینه صورت گیرد. مبارزة فرهنگی با فساد مانند بسیاری از پدیده های مضر دیگر تنها با چند تبلیغ تلویزیونی و برگزاری چند ورکشاپ و سمینار ممکن نیست و به هدف نایل نمی آید، بلکه بایستی به صورت جامع راه اندازی شود. باید در ذهن و فکر نسل آیندة این سرزمین تغییرات ایجاد کرد که دیگر فساد به عنوان امر عادی جلوه گر نشود. امروزه وقت یک نفر جرم را مرتکب می شود، خود و خانواده اش به این فکر می افتند که سربازان و مدیران حوزه های پولیس یا مقام های عدلی و قضایی را چگونه و چند رشوه بدهند تا خود را آزاد کنند و بسا موادر متعدد دیگر. بنابراین بایستی با مبارزة فرهنگی رنگ خاکستری فساد را به رنگ سیاه تبدیل کرد.
دوم) مبارزه با مدیران عالی و شبکه های فساد
فساد هم در سطوح پایین و عملیاتی و هم در سطوح میانی و عالی سازمان های دولتی وجود دارد؛ مدیران و کارمندان سطح پایین و مدیران عالی و میانی دست به فساد می زنند. وضعیت طوری است که شبکة از مفسدین ایجاد شده که در موارد مختلف به همدیگر پاس می دهند. حتی ممکن است شبکة تشکیل شده پا را از وزارت فراتر گذاشته و به سازمان های عالی تر نیز برسد. بنابراین، مبارزة جدی و تمام عیار با این فساد پیشگان و شبکه های موجود بایستی صورت گیرد. این طوری نشود که کارمندان یا مدیران میانی که ارتباط با شبکه های فساد نداشته و از حمایت بهره مند نیستند، مورد تمرکز قرار گرفته و با گرفتاری آنان علم مبارزه بلند شود. از این رهگذر باید گفت دست گیری دو تن از مقام های عالی شهرداری کابل گام جدی است که برداشته شده است. امید این است که تلاش گردد شبکة که این ها به آن وصل است ردیابی شود و یا اگر فساد پیشگان بی رفیق هستند، تنها به گرفتاری و محاکمة از این دست بسنده نشود.