در قلمرو اروپا سرویسهای امنیت داخلی کشورهای عضو ناتو بهدنبال هستههای خوابیده و فعال گروه تروریستی داعش میگردند تا امنیت زندگی شهروندان خود را نجات دهند. این وضعیت سبب شده است که القاعده خودش را در حاشیه امن حس کند. سخنگوی مأموریت قاطع ناتو در افغانستان به تازگی گفته است که روابط طالبان و القاعده بیشتر از گذشته نزدیک شده است و اعضای القاعده مهارتهای تروریستی را به طالبان میآموزند. حالا که خلافت تروریستی داعش، در قلمروهای عراق و سوریه تضعیف شده است، کشورهای عضو ناتو فرصت کافی دارند تا به مشکل القاعده بپردازند. ایمنالظواهری رهبر شبکه القاعده در پاکستان به سر میبرد. تابهحال هیچ گزارشی مبنی بر حضور او در خاورمیانه منتشر نشده است. واقعیتهای موجود هم، فرضیه حضور ایمنالظواهری در خاورمیانه را تایید نمیکند. مناطق خارج از کنترل دولتهای ملی در خاورمیانه، اکثراً بهدست داعش و جدایی طلبان کشورهای حاشیه خلیج فارس است و ایمنالظواهری نمیتواند در این مناطق حضور داشته باشد. بنابراین به قطع یقین میتوان گفت ایمنالظواهری در پاکستان است. یک گزارشگر پاکستانی که به تازگی کتابی در مورد القاعده نوشته، ادعا کرده است که یکی از پسران بنلادن به اسم حمزه بنلادن هم در پاکستان است و با کسانیکه پدرش در ارتباط بود، تماس دارد. ایاز سعید، گزارشگر روزنامه دان چاپ اسلامآباد در کتاب تازهاش نوشته است که مولوی فضلالرحمان خلیل، یکی از جنگجویان شناختهشدهی کشمیری، که با اسامه بنلادن در ایبتآباد در ارتباط بود، حالا با پسر بنلادن هم تماس دارد. فضلالرحمان خلیل با حافظ سعید رهبر جماعت دعوت، همایشهای مشترک به نفع بمباران یمن توسط عربستان برگزار میکند. از آنجایی که حافظ سعید، مهره اطلاعات پاکستان است، بعید نیست که مقامات ارشد سازمان اطلاعات و ارتش پاکستان، از محل اختفای ظواهری و پسر بنلادن باخبر باشند. بنابراین، هر کشور یا سازمانی که بخواهد با القاعده مبارزه کند، باید به ژنرالهای پاکستانی فشار وارد کند. روزنامهنگار پاکستانی، ایاز سعید باکمال در کتابش نگاشته است که پاکستان برای بازداشت ایمنالظواهری تحت فشار نیست. کشورهای عضو ناتو، مشغول مبارزه با خلافت تروریستی داعش هستند. اگر فشار لازم بر ژنرالهای ارشد ارتش پاکستان وارد شود، آنان محل اختفای ظواهری و پسر بنلادن را افشا میکنند. همچنین فشار بیشتر بر پاکستان به ناتو کمک خواهد کرد تا زودتر دیگر رهبران القاعده را نیز پیدا کند و ساختار تشکیلاتی آن را در هم بشکند. در افغانستان، غیر از گروه طالبان، هیچ جناح دیگری هم نیست که به القاعده پناه بدهد. همان طوری که سخنگوی مأموریت قاطع گفته است، ستیزهجویان القاعده در مناطق تحت کنترل طالبان، حضور دارند و مهارتهای تروریستی را به جنگجویان طالب آموزش میدهند. شاید هم برخی از جنگجویان طالب، به ستیزهجویان القاعده نیز آموزش بدهند. ابومصعب الزرقاوی، رهبر القاعده در عراق که گروه داعش هم در جبهه او ریشه دارد، گفته بود که یکی از اعضای طالبان، به اسم عبدالحنان جهادوال به او شیوههای جنگی را آموزش داده بود. این نشان میدهد که رابطه آنان دوطرفه است. ایمنالظواهری رهبر القاعده هم با رهبر طالبان، بیعت کرده است. بنابراین دو سازمان رابطه سازمانی و فکری با همدیگر دارند. عدهای در داخل افغانستان تلاش میکنند که طالبان را نماینده سیاسی یک قوم معرفی کنند. افرادی که طالبان را نماینده سیاسی یک قوم تصور میکنند، فرضیههای ابطالشده را در رسانهها و تریبونهای عمومی تبلیغ میکنند. مثلاً میگویند که یک حوزه قومی مشخص در افغانستان به عدالت دسترسی ندارد، از حقش محروم است و به آنان ظلم میشود. آنان از این فرضیه باطل نتیجه میگیرند که گروه طالبان، نماینده سیاسی همین قوم است و میخواهد حقوق این قوم را به آنان باز گرداند. فرضیه محرومیت پشتونها از قدرت و امکانات عمومی باطلشده است. بیشتر اعضای کابینه پشتون هستند، رییسجمهور پشتون است، رییس اجرایی هم ریشه پشتونی دارد، بیشتر سمتهای مهم نظامی و اقتصادی هم در اختیار پشتونها است. زبان سرود ملی و پول رایج کشور هم پشتو است و کسی نمیتواند ادعا کند که پشتونها بهعنوان یک حوزه قومی، از حق خود محرومند. طالبان با جهادیسم بینالمللی، از طریق القاعده بهم ربط دارند و لقب امیرالمومنین در کنار نام رهبر طالبان نشان میدهد که ملا اخترمحمد منصور، یکی از چهرههای مرکزی جهادیسم جهانی است. آنان میخواهند قلمرو امارت خود را گسترش دهند و تمدن معاصر را از بیخ و بن بر کنند. برای مبارزه با القاعده در افغانستان لازم است که مناطق تحت کنترل دولت گسترش یابد. ناتو میتواند با تحویل منابع بیشتر به نیروهای امنیتی افغانستان، به این نیروها کمک کند تا منطقه حاکمیت دولت را گسترش دهند. هر قدر قلمرو بیشتری در کنترل نیروهای امنیتی باشد، فعالیتهای القاعده محدود میشود. به نیروهای ناتو در افغانستان باید اختیارات بیشتری داده شود، تا پایگاههای تمامی گروههای تروریستی مخالف دولت افغانستان را بمباران کنند و بهشت امن آنان را از بین ببرند. با این اقدامات، میتوان سد راه القاعده شد. اگر جلو القاعده گرفته نشود، احتمال آن وجود دارد که با مرگ ابوبکر البغدادی، ستیزهجویان از عراق و سوریه به مناطق قبایلی افغانستان سرازیر شوند و جبهه القاعده را تقویت کنند.