غرب هنوز شناخت درستی از این گروه ندارد و مصداق آن سخن برخی رهبران ایالات متحده است. در دسامبر 2015، نیویورک تایمز نظرات سرلشکر مایکل.کی. ناگاتا، فرمانده عملیات های ویژه آمریکا در خاورمیانه را منتشر کرد که اذعان داشت به تازگی به راز جذابیت داعش پی برده است. وی خاطر نشان ساخت ما این ایده را شکست نداده ایم. ما حتی این ایده را نمی شناسیم که بخواهیم با آن مبارزه کنیم. در سال گذشته، باراک اوباما به گروه به اصطلاح دولت اسلامی تحت عنوان دولت غیراسلامی و شاگردان مکتب القاعده اشاره کرد، سخنانی که بازتاب سردرگمی در مورد این گروه بود و به خطاهای استراتژیک مهمی کمک کرده است. نویسنده این مقاله اکنون به تفکیک عناصر مهم در اندیشه داعش را بررسی می نماید.
سرسپردگی:
همدم ظواهری در این انزوا یک روحانی 55 ساله اردنی به نام ابومحمد المقدیسی است که معمار فکری القاعده و مهمترین جهادی نا شناخته نزد روزنامه خوانان عامه آمریکایی به حساب می آید. در بیشتر اصول، مقدیسی و داعش با هم اشتراک نظر دارند. هر دو در زمره بازوی جهادی سنیگرایی هستند که اصطلاحا سلفی گری نامیده می شود. نزد اهل سنت، السلف الصالح به پدران مومن اشاره دارد و این پدران مومن عبارتند از: شخص پیامبر اسلام و صحابه ایشان که سلفی ها به آن ها مفتخر بوده و مدعی می باشند سبک زندگی آن ها را به عنوان الگوی رفتاری خود در قرن 21 در پیش گرفته اند. این الگوی رفتاری مسائلی مانند جنگ، نوع پوشش، زندگی خانوادگی و حتی مسائل مربوط به بهداشت دندان را شامل می شود. آن ها خواهان اجرای همان الگوها و سنت ها بدون هیچ تغییر بوده و تمایلی به انطباق آن ها با تحولات عصر جدید ندارند.
مقدیسی معلم زرقاوی بود و به توصیه او بود که زرقاوی برای جنگ به عراق رفت. در آن زمان، زرقاوی از تعصب و جزمیت معلم و استاد خود پیشی گرفت به گونه ای که باعث شد مقدیسی او را توبیخ نماید. در ماهیت این سبقت از استاد، اشتیاق شدید زرقاوی به خونریزی پنهان بود و اصولا در دکترین او نفرت از سایر مسلمانان و تکفیر و کشتن آن ها جایگاه برجسته ای داشت. در اسلام به لحاظ دینی تکفیر امری خطرناک است. میان تکفیر و ارتداد تمایز است اگرچه در مواردی دارای اشتراکاتی می باشند. در ارتداد، شخص مرتد از اعتقاد و باوری که به اسلام داشته، برگشته و آن را ابراز میکند اما در تکفیر خود شخص تکفیر شده، بیشتر اصول و ارکان اسلام را قبول دارد، ولی دیگران وی را متهم به نقض اسلام یا برخی از اصول آن می کنند و این نقض را به او نسبت می دهند. حکم ارتداد مرگ است، اما زرقاوی به شکلی جاهلانه طیف رفتارهایی را که می تواند موجب مرتد شناخته شدن مسلمانان شود چنان گسترش داده که خود نیز در عمل شامل حکم ارتداد می شود. مقدیسی به شاگرد سابق خود نوشت که باید احتیاط پیشه کند و حکم ارتداد را دائما ورد زبان خود نکند یا مردم را به دلیل گناهان شخصی شان مرتد اعلام نکند. تمایز میان مرتد و گناهکار ظریف به نظر می رسد، اما این نکته کلیدی مشاجره میان القاعده و داعش است.
انکار قرآن و نبوت پیامبر اسلام بیتردید ارتداد محسوب میشود. اما زرقاوی و دولتی که او پی ریزی کرد این موضع را داشت که اقدامات دیگری هم هست که باعث می شود فرد از اسلام خارج شود. در قاموس زرقاوی و تکفیری های داعش، برخی از این اقدامات عبارتند از: فروش الکل و مواد مخدر، پوشیدن لباس های غربی یا اصلاح ریش و رای دادن در انتخابات (حتی به یک مسلمان) و سهل انگاری در مورد مرتد اعلام کردن دیگران. شیعه بودن (چنانکه بسیاری از مردم عراق شیعه هستند) هم با معیارهای آن ها برای اعلام ارتداد سازگاری ندارد، زیرا در قاموس دولت به اصطلاح اسلامی شیعه بودن بدعت محسوب می شود. در برداشت آن ها بدعت در قرآن به معنی انکار مسلمات قرآنی می باشد. داعش معتقد است اقدامات مشترک میان شیعیان مانند عبادت در مزار امامان شیعی هیچ مبنای قرآنی ندارد و در سنت پیامبر هم نیست. اما تکفیری ها فراموش کرده اند که هیچ اندیشمند اسلامی بی طرفی نیست که بتواند سر سوزنی اقدامات توحش بار این گروه را نه تنها منطبق با اسلام و قرآن و سنت پیامبر که منطبق با عقل و اخلاق تلقی کند. در قاموس آن ها 200 میلیون شیعه مستحق مرگ هستند.
با تأسی به دکترین تکفیر، داعشی ها متعهد به پاک سازی جهان با کشتن حجم بسیاری از انسان ها هستند. آن ها معتقدند در جهان، نامسلمان های بسیاری زندگی می کنند، بنابراین برای اینکه جهان به راه حق درآید باید در آن تصفیه صورت گیرد و نامسلمانان کشته شوند. عدم گزارش عینی از قلمرو این گروه، میزان واقعی کشتار از سوی آن ها را نامشخص کرده است، اما پست های رسانه ها و شبکه های اجتماعی در منطقه نشان می دهد که اعدام های فردی کم و بیش به تکرار و به صورت دائمی رخ می دهد و اعدام های دسته جمعی نیز هر چند هفته یکبار صورت میگیرد. مسلمانان به اصطلاح مرتد، پرتعداد ترین قربانیان هستند. ظاهرا آنانی که از اعدام های خودکار داعشی ها تا حدودی جان به در برده یا می برند، مسیحیانی هستند که در برابر دولت جدید مقاومتی نمی کنند یا جزیه می دهند هرچند این هم نمی تواند تضمینی برای بقای آن ها باشد. بغدادی اجازه زندگی به آن ها می دهد البته تا زمانی که آن ها جزیه خود را بپردازند و انقیاد دولت اسلامی را بی کم و کاست بپذیرند. آن ها در این زمینه از آیات قرآنی نیز برای تایید سخنان خود استفاده می کنند. از زمانی که جنگ های مذهبی در اروپا متوقف شد و از زمانی که مردم به صورت گروهی به دلیل مناقشات کلامی- دینی در اروپا جان خود را از دست میدادند قرن ها گذشته است. از این رو، شاید نا باوری و بیخبری غربی ها می باشد که باعث شده آن ها از شیوه های داعش استقبال کنند. بسیاری حاضر به پذیرش این مساله نیستند که داعشی ها آنگونه که خودشان مدعی هستند، معتقد و مومن یا آنگونه که اقدامات و اظهارات آن ها نشان می دهد واپس گرا و آخرالزمانی نیستند.