در افغانستان دیگر هیچ خبری از هیچ موضعگیری و کار مسوولانه یا غیرمسوولانه ارگ نشینان و سران حکومتی جای تعجب ندارد و شگفتی نمی آفریند؛ چرا که اقوام و اقارب گرد آمده در خوان گسترده ارگ و خزانه ملی پشت هم را خالی نمی کنند و دست یکدیگر را محکم می فشارند.
در بدنه دولت و سازمان های حکومتی، هرگونه رشوت خوری و اختلاس و فساد اداری و اخلاقی و سوء استفاده شخصی از چوکی و تسهیلات دولتی، کاملا مرسوم و متداول است و جای هیچ انتقاد و اعتراضی باقی نمی گذارد به نحوی که نه تنها مجازاتی در پی ندارد بلکه جابجایی های بیشتر را نوید می دهد.
بسیاری از اعضای کمیسیون های انتخاباتی، کمیته گزینش و دیگر دستگاه های مرتبط با پروسه ی تغییر حکومت که دست شان در فساد و تقلب آلوده است اینک سفرای کشورهای دور و نزدیک شده اند و براحتی به خیانت و اختلاس در چوکی های شان ادامه می دهند.
عمر زاخیلوال و دیگرانی که اگر در دیگر کشورها و دیگر حکومت ها بودند برای جرم های مرتکب شده خود در سطح ملی مجازات و محکوم می شدند در افغانستان امروز، به سادگی و سهولت هرچه تمام تر، سفیر و نماینده ی دیپلماتیک در اقصی نقاطی جهان مقرر می شوند.
براستی از کسانی که در داخل حکومت و در میان مردم ملکی دست به فساد و رشوت خواری و اختلاس و خیانت زده اند و هیچ ابایی از افشای جرایم خود نداشتند می توان انتظار داشت در سفارتخانه های قاره های دیگر و دور از دسترس حکومت، به خدمت خلق در آیند و مسوولانه رفتار کنند؟
سفرای افغانستان در کشورهای دور و نزدیک ازجمله مورد انتقاد ترین و مفسد ترین مسوولان افغانستانی هستند که خشم هموطنان در کشورهای مختلف را برانگیخته اند ولی صدای اعتراض و انتقاد به گوش ارگ نشینان نمی رسد و همچنان چرخه ی خیانت تا سفارت ادامه دارد.
سفرایی که امروز بر اساس معیارهای سوء سابقه مالی و اخلاقی و نژادپرستی و فساد در سطح ملی انتخاب و به دیگر کشورها صادر می شوند، همان متقلبین و متخلفین انتخاباتی و امثالهم هستند پس می توان به دیگر مفسدان حکومتی گفت با خیال راحت خیانت کنید تا سفیر شود. استعفاهای شرطی و با وعده ی چوکی های بهتر و دالرهای بیشتر نورستانی و سعادت مصداقی عینی بر این مدعا است.