از کاخکرملینِ که قبلا موضعگیریهای متضاد با منافعملی آمریکا مطرح میگردید، اکنون، یلتسین و کوزیروف وزیر امور خارجهاش، همگرایی و دوستی میان دو کشور را مطرح کرده و تلاش میکنند، روسیه را به عنوان کشور همسو با آمریکا و همساز با قوانین و هنجارهای بینالمللی نشان دهند. حتی بحث روسیه به عنوان یکی از دولتهای اروپایی مطرح بحث بود. در این وضعیت، آمریکا فرصتطلایی و کلیدی جهت تحکیم، تثبیت و تعمیق هژمونیاش در سطح جهان یافت(سازمند،190،ص144). از اینرهگذر، «استراتژیگسترش» از سوی این کشور رویدست گرفته شده و تلاش بر این گردید تا نفوذاش در همهی مناطق استراتژیک و حیاتی جهان، از جمله مناطق که قبلا حوزهی نفوذ روسیه بودهاست، گسترش یابد.
یکی از پایههای استراتژیِ کلان ایالاتمتحده، مشارکتِ متحدان سیاسیاش در امور جهانی با حفظ «برتری سیاسی» واشنگتن و نیز تقویت امنیت دستهجمعی یا سیستمهای امنیتی بود. از اینرو، توجه جدیِ روی پیمانآتلانتیک شمالی ناتو صورت گرفته و واشنگتن از رویکرد «گسترش به سمت شرق» این سازمان قویا حمایت کرد.
و اما در کاخکرملین نیز، سیاست خوشبینانه نسبت به غرب یا بینالمللگرایی دوام نکرد. ملیگرایان روسی، سیاستهای یلتسین و کوزیروف را نپسندیده و خواستار توجه به سمت شرق و احیایِ جایگاهسیاسی روسیه در سیاست بینالملل به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ جهانی بودند(همان،ص206).
پس از این، در زمان که «پریماکوف» متصدی وزارت خارجه بود و بعد ولادیمیرپوتین رییسجمهور شد، بحث احیای جایگاهسیاسی روسیه در سیاست بینالملل به عنوان بحث مهم مطرح بودهاست. تفاوت که دیدگاه دو فرد داشته ایناست که پریماکوف به صورت شدیدتر خواستار تقابل و رقابت با آمریکا بوده، اما پوتین خواستار همکاری و رقابت با این کشور در برخی عرصهها بودهاست. رویکرد پوتین به «قدرت بزرگ هنجارمند» تعبیر میگردد. پوتین همچنان در این کشور تعیین کنندهاست. تفاوت که در سیاستخارجی او دیده میشود ایناست که اینبار(پس از مدویدوف) تقابل و رویایی بیشتر را با غرب به ویژه آمریکا دنبال میکند.
حمایت شدید پوتین از معترضین اوکراینی و الحاق شبه جزیرهی کریمه به روسیه و حمایتسیاسی قدرتمند از بشار اسد رییسجمهور سوریه و اخیرا ایفایِ نقشنظامی در این کشور، حکایتگر این خواهد بود که تقابل، رویاروییِ شدید و مقاومت روسیه در برابر گسترش و تحکیم هژمونی آمریکا بیشتر شدهاست. گروهداعش که در آغاز از عراق سر برآورد و تهدید جدیِ در برابر دولت بغداد محسوب میشد، اکنون به مثابه تهدید کلان منطقهای و جهانی به شمار میرود و ماجرای اصلی ایناست که نوعنگاه مسکو به این گروه توطئهگرایانهاست. پوتین تصور میکند که گروهداعش پروژهی از سوی آمریکا و متحدینسیاسی غربیاش، در برابر روسیه و حوزههای نفوذاش میباشد.
بنابراین، رقابت میان دو کشور بیشتر شدهاست. جنگ آمریکا و متحدینسیاسیاش در افغانستان که در قالب سازمان ناتو میجنگند، پس از چهاردهسال به نتیجهی نرسیده و حتی شدیدتر، عمیق تر و وخیم تر نیز شدهاست. چالش تنها به گروهطالبان خلاصه نمیگردد، بلکه گروه به مراتب افراطیتر داعش نیز در بخشهای کشور نفوذ کرده و مصروف فعالیتهای هراسافگنی میباشد. با توجه به نگاه بدبینانه و توطئهگرایانهای روسیه و کشیده شدن جنگ به سمت شمال کشور، کاخکرملین احساس تهدید بیشتر میکند. این کشور، تصور میکند که تروریزم ابزار جهت نفوذ آمریکا در آسیایمرکزی به مثابه حوزهی نفوذ یا حیات خلوتاشاست. حتی ممکناست امنیت خود مسکو را با تهدید مواجه کند.
جایگاه افغانستان
ما در کجایِ معادله قرارداریم؟ و جایگاه ما در کدام بلوکسیاسیاست؟ ما متحد استراتژیک ایالاتمتحده آمریکا و سازمان نظامی ناتو هستیم. با آمریکا پیمانهای استراتژیک و دفاعی ـ امنیتی امضا کردهایم. دولت نیمبند کنونی که موجود است، به کمک اینها بودهاست. هنوز هزینهای سنگین نیروهای نظامی مان را نمیتوانیم پرداخت نماییم، از اینرو از سوی این کشورها پرداخت میگردد. نه تنها هزینهای نیروهای نظامی بلکه پول و منابعمالی پیشبرد فرایند توسعهپایدار را نیز نداریم. پس جایگاه ما در بلوک و «باشگاهسیاسی» به رهبری ایالاتمتحدهی آمریکاست. عقلانیت و خردسیاسی حکم میکند که سیاستخارجی و مناسبات خارجی ما با دولتهای خارجی در ذیل اتحاد استراتژیک و همپیمانی ما با آمریکا و ناتو تعریف شود.
در کش و قوس و گیرودار مبارزهی روسیه در برابر گروهداعش در سوریه و اعلام نگرانیهای این کشور در پیوند به وضعیتامنیتی و حضور فعال تروریستها در کشور، برخیها خواستار نقشآفرینی نظامی و امنیتی روسیه در کشور هستند. برخی از جوانان بدون محاسبهی هیچ امر، این بحث را در فضای اجتماعی به صورت گسترده مطرح کرده و خواستار نقشآفرینی نظامی روسیه در کشور شدهاند. تصاویر را ساخته و پخش میکردند که پوتین برفراز هواپیمای قرار داشت و پایگاههای تروریستها را در کشور بمباران میکرد. اما مقامهای دولتی و قدرتمندان ما، اندکی سردتر، خواستار کمک تسلیحاتی روسیه شدهاند. نخست جنرال دوستم معاون ریاستجمهوری و سپس محمد اشرف غنی رییسجمهور، چنین خواست را مطرح کردهاند.
اما باید پرسشهای را مطرح کرد. آیا روسیه حاضر به کمک تسلیحاتی کشور میشود؟ درخواست کمک تسلیحاتی از روسیه به معنای حساس کردن بلوکسیاسی غرب و تشدید رقابتها و رویاروییها نیست؟ واکنش آمریکا در برابر این امر چه خواهد بود؟
این نگارش طرفدار استفاده نکردن از فرصتهای موجود پیش آمدهی منطقهای و جهانی در راستای تقویت نبرد در برابر تروریزم نیست، اما به نظر میرسد که دستگاهحکومت بایستی محتاطانه گام برداشته و به دقت تصمیم بگیرد. ما متحد استراتژیک آمریکا و سازمان ناتو هستیم و از اینرهگذر کشانیدن پای روسیه به معنای حساس کردن واشنگتن و تشدید رقابتها خواهد بود.
آمریکا از نقشآفرینی نظامی و سیاسی روسیه در کشورهای متحد و همکارش به شدت حساس خواهد شد. چندی قبل، پس از شروع عملیاتهای هوایی نظامیان روسی جهت درهمکوبیدن مواضع داعش و ترویستها در سوریه، حیدر عبادی نخستوزیر عراق گفت که کشور از روسیه خواهد خواست، تا مواضع داعش را بمبماران کند. اما چند روز بعد آمریکا اعلام کرد که عراق از روسیه درخواست عملیات هوایی نمیکند. این به این معناست که واشنگتن به بغداد اعمال فشار کرده و وادار کرده که چنین بحث را مطرح نکند.
پس از طرح بحث کمک تسلیحاتی روسیه به کشور از سوی رییسجمهور غنی، جانمککین از سناتوران بانفوذ آمریکا ابراز نگرانی کرده و ادارهی اوباما را به شدت مورد انتقاد قرار دادهاست. به باور او ادارهی ضعیف اوباما، باعث شده که روسیه و ایران نقش فعال بازی کرده و ممکناست جای نیروهای آمریکایی را نیروهای نظامی این کشورها پُر کنند.
بنابراین، برقراری رابطهای نظامی با روسیه، سایهاش را بر همکاری و روابط با آمریکا و ناتو خواهد انداخت. پس بهتر مینماید که دستگاهحکومت راهحلهای را در درون اتحاد ما با غرب جستوجو کند.